پ.ن. صمیمانه خدا را شکر میکنم بخاطر چیزهایی که از دست داده ام چون باور دارم آنچه او علارغم میل نفسانی من برایم رقم زده جز نیکی برایم در پی نداشته است .
دیروز یک کتاب داشتم میخوندم با عنوان فرشتگان خدا و خیلی جالب بود ودر اینجا تصمیم گرفتم اسامی برخی از فرشته های خدا رو براتون بگم
⚫️1. راحیل:
سپس خداوند تبارک و تعالى به فرشتهای از فرشتگان بهشت به نام «راحیل» که در بلاغت هیچیک از ملائکه به پاى او نمىرسند، دستور داد تا خطبه(عقد حضرت علی و فاطمه) را بخواند. او نیز خطبهاى خواند که اهل آسمان و زمین چنین خطبهاى نخوانده بودند.
⚫️2. دردائیل:ِ
ابن عباس میگوید شنیدم که رسول خدا(ص) میفرمود خداى تعالى را فرشتهاى است که «دردائیل» نام دارد. او را شانزده هزار بال است و ما بین هر دو بالش هوایى است که آن هوا به اندازه آسمان تا زمین است.
⚫️3. اسماعیل:
همانا براى خداوند فرشتهاى است که به او «اسماعیل» مىگویند. او در آسمان دنیا ساکن است. هر گاه بنده هفت بار بگوید یا ارحم الراحمین، اسماعیل به او مىگوید خداوند که ارحم الراحمین است صدایت را شنید، حاجت خویش را از او بخواه.
⚫️4. حیوان:
هنگامی که نطفه در رحم چهار ماهه شد و روح در او دمیده شد، خداوند فرشتهای را به سویش میفرستد که «حیوان» نامیده میشود.
⚫️5. زاجر:
هنگام خروج طفل از رحم خداوند فرشتهای را برای باز کردن رحم میفرستد که نامش «زاجر» است. این فرشته مأموریتش تسهیل در کار به دنیا آمدن نوزاد است.
⚫️6. رضوان:
ملکی است به نام «رضوان» که ندا میدهد شمشیری نیست مگر ذو الفقار.
⚫️.7 حزقائیل:
فرشتهای است به نام «حزقائیل» که هیجده هزار بال دارد.
⚫️8. میخائیل:
رسول خدا(ص) میفرمود برای خدا ملکی است که نامش «میخائیل» است که برای نماز گزاران در هر نمازی رهایی از آتش را میگیرد.
⚫️.9 سجل:
در آسمان ملکی است که نامش اسماعیل است..... اعمال بندگان را حفاظت میکنند وقتی سر سال شد، خداوند فرشتهای را به سویشان میفرستد که «سجل» نام دارد.
⚫️10. داعی:
خداوند در آسمان هفتم ملکی قرار داده به نام «داعی». هنگامی که ماه رجب داخل شد، این ملک هر شب تا صبح کارش این است که میگوید خوش به حال ذاکرین و اطاعت کنندگان
⚫️11. ظهلیل :
خداوند فرشتهای را برای قبر پیامبر اسلام(ص) موکل قرار داد که «ظهلیل» نام دارد. هرکسی که سلام و صلوات بر او بفرستد، این فرشته به پیامبر میگوید فلانی به شما سلام و درود فرستاد، پس پیامبر(ص) هم جواب سلامش را میدهد.
⚫️12. ایمان:
«ملکا یقال له الإیمان»؛فرشتهای «ایمان» نام دارد.
⚫️13. زوقابیل:
خداوند فرشتهای مبعوث کرد به نام «زوقابیل».
⚫️۱۴. مالک: فریاد برآورند که اى مالک، کاش پروردگار تو ما را بمیراند. مىگوید نه، شما در اینجا ماندنى هستید.
این (فرشته) مالک نگهبان جهنم است.
⚫️15. نکیر و منکر:
سلیمان بن خالد میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم از کسی که با میت در قبر ملاقات میکند فرمود: دو فرشته هستند به نام نکیر و منکر که بر مرده وارد میشوند و از او میپرسند... .
⚫️16. رومان(منبه): نام فرشتهاى است که پیش از نکیر و منکر وارد قبر میشود و آدمى را میآزماید، اگر نیکوکار بود منکر و نکیر را آگاه میسازد که هنگام سؤال با او به نرمى رفتار نمایند و اگر بد کار بوده به آنان خبر میدهد
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
♚عجــــب دنیـــــــــاییِ
آدمـــــاے امسال با آدمــــــاے پارسال
آدماے این ماہ با آدماے ماہ پیش
آدمـــــاے امروز با آدمــــاے دیروز
آدمـــــاے این ساعت با آدمـــــاے ساعت پیش و حتــــــــےآدمــــــاے این دقیقہ با آدمــــــاے دقیقہ پیش فرق میڪنن♛
گاهی تووی زندگی چیزهای ارزشمندی رو از دست میدی وبابت این فقدان خودت رو خیلی اذیت می کنی .دلتنگ میشی ، حسرت میخوری ، شاکی می شی و هی غر میزنی که چرا ؟ و خلاصه اینکه ذره ای فکر نمیکنی شاید این فقدان در دراز مدت به نفع تو تمام بشه !
گاهی در ازای این فقدان چیزهای مهمتری بدست می آری اما مثل سریش چسبیدی به همونی که دیگه نیست و چشم و گوش هات رو به روی داشته هات بستی ... اما گاهی یک تلنگر به تو می فهمونه که بجای گیر دادن به گذشته به امروزت نگاه کنی و به شعور کائنات اعتماد کنی چون تو خیلی کمتر از اونی میدونی که بتونی بفهمی واقعا چی صلاح توست ...زیرا ابعاد و زوایای پنهان وقایع زندگی ، آدم های دور و برمون ، مسائل و آرزوها اونقدر زیاد و دست نیافتنی هستند که چاره ای نیست جز صبر و پناه بردن به آنچه برترین است و آگاه !
توکل ، اعتماد ، ایمان و باور به مهربانی خدا لازمه ی زندگیه وگرنه از یاس و افسردگی چنان دچار تحلیل انرژی میشیم که ادامه ی زندگی برامون سخت میشه ...بپذیریم که همه چیز را همه کس هم ندانند چه رسد به ما و قدر داشته هامون رو بدونیم شاید این بهتر از آن باشد که دیگر نیست !!
پ.ن. صمیمانه خدا را شکر میکنم بخاطر چیزهایی که از دست داده ام چون باور دارم آنچه او علارغم میل نفسانی من برایم رقم زده جز نیکی برایم در پی نداشته است .
نای ِ نوشتن م نیست
ای خوبترین
نفس هایم
به شماره افتاده اند
زندگی را !
تشنه م
خیس شدن زیر بارش نگاهت را
و این روح لاغر و رنگ پریده
گرسنه ی آغوش بی لمس توست
بی تاب
بی حد
از دورترین تنهایی
تا آن کنج خلوت پیکرت
در دل شب های بی من !
توان ِ رفتنم نیست
ای زیباترین
پاهایم گره خورده
به دیروزهای آغشته به عطر نفس هایت
و دلم نمک گیر ِ قهقهه هایت
تکرار بی پایان صدایت را می خواهد!
مرا بخوان
به نام ِ روشنی
به آواز ِ همیشگی
" ماه ِ من " !
دلیل ماندنم نیست
ای عزیزترین
بی تو هیچ بهانه ای کفایت نمی کند
ادامه ی این راه پر از ابهام را
چگونه نای ِ نوشتن م باشد
وقتی تو دیگر نمی خوانی
نامم را
چشم هایم را
دلم را
و این واژگان ِ بی برگ را !
پاییز من
زمستان است
سراسر
حتی اگر
تو را زاییده باشد
از زهدان رنگ رنگ خویش
پاییز من
دیگر پادشاه فصل ها نیست
حتی اگر
باز برویند
خرمالوهای نارنجی بر تک درخت آنسوی دیوار
پاییز من
هیچ نیست
وقتی خود زمستانم
سرد و دل مرده
مرا بخوان
به نام عشق
مرا بخوان
چیزی به آخرین نفس هایم نمانده است
مرا بخوان
شاید دگر باره
زندگی نبض بزند
زیر پوست خشک روزگارم
شاید
...
زن ...خدای زمین
حتی کوران و گنگ ها نیز انوار الهی او را می بینند ...
پ.ن.
منظور از خدا : صاحب آفرینش ...زاینده
منظور از ستایش و تحسین زن : ستایش و تحسین زنانگی زن بعنوان جنس دوم و زیباست که لذت را به مرد تفویض می کند.
منظور از نمود خداوند : هویت مادری زن است که جز لاینفک اوست ...روح وحشی او که در عین قدرت و صلابت و ایستادگی پر از انعطاف و مهر و هشیاریست.