مجید پدیده

مجید پدیده

مجید پدیده
مجید پدیده

مجید پدیده

مجید پدیده

من اگه خدا بودم




 من اگه خدا بودم 




 اینترنت رو قطع می‌کردم مردم یه ذره زند‌گی کنند 


.من اگه خدا بودم هم،عاشق " تو" می شدم. اینجوری هم خانوما دوباره دوستم داشتن، هم آقایون!!!!!  


من اگه خدا بودم پیامبر نمیفرستادم، مرد بودم، خودم میاومدم پایین!  .............


من اگه خدا بودم مامانم و میبردم مکه.  


اگه من خدا بودم ، به ابراهیم میگفتم به جای این که خونه ام رو تو صحرای عربستان بسازه ، بره یه جایی تو سواحل هاوایی بسازه.  


من اگه خدا بودم یک کمی مهربونتر بودم !


 من اگه خدا بودم، زمستونا ان‌قدر گدا نبودم .    


 من اگه خدا بودم سر یه سیب اینقدر ... بازی در نمیاوردم!  


من اگه خدا بودم سیگار رو عامل اصلی سرطان قرار نمی دادم .


 من اگه خدا بودم، یعنی زندگی‌ای داشتیدا، زندگی.  


من اگه خدا بودم وقتش و بیشتر میکردم . 


من اگه خدا بودم دعاهای ملت رو چیز میکردم. Mark All as Read


من اگه خدا بودم حتما یه جایی، تو یه آیه ای، سوره ای، چیزی ، میگفتم قبل از آفرینش ِ آدمیزاد داشتم چه کار میکردم .


 من اگه خدا بودم به موسی میگفتم بزنه دهن چوپانه رو سرویس کنه ، آخه این چه طرز حرف زدن با ساحت مقدس ماست؟ 


من اگه خدا بودم یادم نمی رفت که خودم گفتم"ان مع العسری یسری"


من اگه خدا بودم دستور می دادم ملائک هر روز جلوم اسپانیایی برقصن 


من اگه خدا بودم، تأکیدم به «عاشقی» بود، نه ترس و تقوا.  


 من اگه خدا بودم جهنم رو خراب می‌کردم، می‌دادم سر بهشت، اینجوری دیگه مردم برای رفتن به بهشت اینقدر جرم و جنایت نمی‌کردن!  


من اگه خدا بودم برای تماس با من لازم نبود عربی حرف بزنید .


 من اگه خدا بودم کار به اینجاها نمیکشید 


من اگه خدا بودم،حداقل به‌م بر می‌خورد 


. من اگه خدا بودم،همچین چوب تو ...ــتون میکردم که بفهمین نمیتونین جای من باشین  ! ببخشید اینجا باید گوشت بگیری


. من اگه خدا بودم ، بازم می شِستم یه گوشه ی دنج ، موهای تو رو شونه می کردم 


من اگه خدا بودم به هیچکدومتون نمی گفتم یه وقت تابلو نشه. 

,من اگه خدا بودم کتاب نمیفرستادم، . فیلمشو میذاشتم رو یوتیوب


,من اگه خدا بودم کتاب نمیفرستادم، . فیلمشو میذاشتم رو یوتیوب


من گه خدا بودم یه بار ری ست میکردم، ... !؛ زندگیِ خیلیا هَنگ کرده… 


من اگه خدا بودم به جای فرستادن 124 هزارتا پیامبر یه اکانت توئیتر می ساختم .


من اگه خدا بودم، همتونو خدا میکردم. به خدا.


من اگه خدا بودم، اوضاع هیچ فرقی نمیکرد! باز هم یکی مثلِ تو میشد دلیلِ گریه‌هایِ یکی مثلِ من.


 من اگه خدا بودم اصحاب کهف رو الان بیدار می‌کردم تا از دیدن ! این همه پیشرفت بشر گوزپیچ شن  ببخشید بوق بوققققققق ( Error! Filename not specified.) 

من اگه خدا بودم، یک‌شنبه‌ها؛ از صبح تا ظهر در عرشِ کبریایی بساطِ شهیار قنبری و فرهاد بود. ظهر تا شب ابی و محسن نامجو. شب هم صدای احمدشاملو و خسروشکیبایی. من اگه خدا بودم


کتاب نمی فرستادم،جزوه می گفتم بنویسید. 


من اگه خدا بودم کلمه ی دشمن رو از ادبیات حذف می کردم، اونوقت میشِستم ببینم امام جمعه چجوری میخواد خطبه بگه !


من اگه خدا بودم، یک‌شنبه‌ها؛ از صبح تا ظهر در عرشِ کبریایی بساطِ شهیار قنبری و فرهاد بود. ظهر تا شب ابی و محسن نامجو. شب هم صدای احمدشاملو و خسروشکیبایی. من اگه خدا بودم


کتاب نمی فرستادم،جزوه می گفتم بنویسید. 


من اگه خدا بودم کلمه ی دشمن رو از ادبیات حذف می کردم، اونوقت میشِستم ببینم امام جمعه چجوری میخواد خطبه بگه !


من اگه خدا بودم، اصلا رازدار نبودم، یه آبرویی از بنده‌هام می‌بردم که نگو و نپرس !


 من اگه خدا بودم با احساسات آدمها انقدر بازی نمیکردم...


من اگه خدا بودم، به نظر شیطان (به عنوان یکی از فرشته های خوبم) احترام میذاشتم .


من اگه خدا بودم بازم باید سانتافه می‌داشتم تا بگی بعله؟ 


من اگه خدا بودم همون سیستم قدیمی چندخدایی رو دوباره راه می انداختم.اونوقت اینجوری مجبور نبودم یه نفری همه ی مسئولیت رو قبول کنم!


من اگه خدا بودم ، امر میکردم به نوح که:

"ای نوح! همانا لازم نیست از سوسک و موش و خرچسانه نیز جفت‌هایی در کشتی قرار دهی ، مگر نمیدانی ما چندشمان میشود از این جک و جونور‌ها....هان؟


"ای نوح! همانا لازم نیست از سوسک و موش و خرچسانه نیز جفت‌هایی در کشتی قرار دهی ، مگر نمیدانی ما چندشمان میشود از این جک و جونور‌ها....هان؟


من اگه خدا بودم این سوال که پدر و مادرم کی ان ، فکرمو خیلی مشغول میکرد.


من اگه خدا بودم هیچ لوبیای بااحتیاط‌ خوابونده ‌شده ‌لای‌ دستمال‌‌‌های ‌خیس‌ ای بدون جوونه نمی‌موند، به خاطر نگاه امیدوار بچه‌های‌‌ پشت لیوان.


من اگه خدا بودم این پیرمرده الان تو سطل آشغال دنبال یه تیکه نون نمیگشت..


من اگه خدا بودم تکلیف رو معلوم میکردم این همه بلوا سر گندم بود یا سیب...


من اگه خدا بودم بسم بود این همه آدم... 


منم اگه خدا بودم، این آدرس ایمیلم بود: god@gmail.com دیگه احتیاجی به چاه جمکران و اینا هم نبود!


من اگه خدا بودم تو دهن همه تون فلفل میریختم خاله زنک/دایی مردک ها 


من اگه خدا بودم ایران رو تو اروپا می‌آفریدم، حوالی اسپانیا و ایتالیا!


من اگه خدا بودم اینقدر با شیطون سر آدم ها شرط بندی نمی کردم که همش ببازم!


من اگه خدا بودم یه مدیر برنامه و دو-سه تا مشاور استخدام میکردم.


 من اگه خدا بودم، سالها پیش خودمو بازنشست میکردم.


من اگه خدا بودم ، ان دماغ رو یه جای در دسترس تر می ذاشتم که تو دستت رو تا بصل النحاع نکنی تو دماغت.


 من اگه خدا بودم تو اسم انتخاب کردن برای فرشته هام یه ذره دقت و سلیقه به خرج میدادم.


من اگر خدا بودم تو کتابم به چشم‌هات قسم می‌خوردم.


من اگه خدا بودم ماهی یه میلیون و پونصد به هر کدوم از بنده هام میدادم، همینجوری، برن حال کنن.


 من اگه خدا بودم خیلی شکر میکردم که خدام..آخه بنده ها خیلی بدبختن..


 من اگه خدا بودم سرمو می ذاشتم پایین می مردم با این وضعیتی که به وجود آوردم 


من اگه خدا بودم، اینقدر هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم !


من اگه خدا بودم نیمه گمشده هیچ کسی گمشده نبود..!


من اگر خدا بودم هیچ کس رو مثل خودم تنها نمی‌ذاشتم!


من اگه خدا بودم ؛ اول یاد میگرفتم گ، پ، چ و ژ را تلفظ کنم ، بعد کتاب میدادم بیرون !  


من اگه خدا بودم، وقتی می‌دیدم دارن آدمای بی‌گناهو می‌برن بالای چوبه‌ی دار همین‌جوری برّ‌ و بر نگاه نمی‌کردم؛ می‌رفتم سریع نیروی جاذبه‌ی زمین رو از کار می‌انداختم.


 من اگه خدا بودم هر چند وقت یکبار نشست عمومی برگزار می‌کردم و از مردم برای کارهای خودم نظرسنجی می‌کردم!


من اگه خدا بودم سنسور بویایی آدم رو طوری تنظیم می‌کردم که آدم خودش بوی خودشو بفهمه که یه نفر نیاد بگه چه بویی میدی حموم نمیری؟!


من اگه خدا بودم اول این همه راننده خفن خانوم تو جاده رو می دیدم بعد حکم مردسالارانه میدادم! خجالت نداره که ،


من اگه خدا بودم ، راست حسینی میگفتم سر ماجرای مریم چه اتفاقی افتاد. 


من اگه خدا بودم وقتی دهن بنده مو سرویس میکردم دیگه توقع شکر گزاری ازش نداشتم!


 من اگه خدا بودم، محمدرضا شجریان رو به عنوان یکی از معجزاتم و عزت الله انتظامی رو هم به عنوان نماینده تام‌الاختیارم در زمین معرفی میکردم.




من اگه خدا بودم به بنده‌هام دم می‌دادم که به موقع تشکر تکونش بدن، دیگه لازم نباشه نماز بخونن! و.... شما اگه خدا بودین چیکار می کردین؟





سفر کوچولو!!!!



مژده مژده

بلاخره من موفق شدم بعد از مدتها دست خونواده رو بگیرم و ببرمشون سفر .

اونم چه سفری 

بک مسافرت یک روزه تا حد فاصل ٢٠٠ کیلومتر.

منم نوبرم به خدا.

هالا کجا ....میگم...

ما پنشتا داداشیم که داداش دومیم نظامیه و در پدافند ملی خدمت میکنه.

محل خدمت یا پادگانشون هم در یک منطقه ایه بین استان خراسان شمالی و استان گلستان به نام شهر آباد و تقریبا کویریه.

وقتی که ازخونه حرکت کردیم در طول مسیر قسمتهایی که مربوط به استان سرسبز گلستان بود واقعا گلستان بود ولی وقتیکه وارد استان خراسان شدیم دیگه از سرسبزی خبری نبود ولی من  شخصا با آب و هوای خشک خراسان خیلی حال میکنم.

خیلی دوست داشتم برای این پست عکس  بذارم ولی اینجا انقدر  سرعت اینترنت زیاده که وقتی میخوام عکس  آپلود کنم عکسا با سرعت  از اون طرف پست رد میشن خخخخخ

بابا من پدرم دراومد تا همین چند خط رو نوشتم.

ولی  بهتون قول میدم بلافاصا  بعد از برگشتن عکسای زیبایی رو براتون پست کنم...


شک ....یقین.... شاید.....باید!!!



در تعجبم که چرا بی هیچ ردی ساکت و 


خاموش میاد و میره .


نمیدونم ، شاید باید منتظر یه سورپرایز 


باشم ازش.


شاید هم نه.


باید دید که در آینده  چی میشه.


ولی من همچنان سر عهد خود با خود 


خواهم بود .


+همینطوری بی خود.




مادر روزت مبارک



مادرم ،سلام


خوبی  خوشی  بهت خوش میگذره اینجا ،اینجا بهت رسیدگی میشه 

ببخشید که دیر به دیر بهت سر میزنم آخه میدونی که مشغلم زیاده ،

جان،آره حق با توه یک ساعت که دیگه وقت میکنم .

باشه ازین ببعد قول میدم زود به زود بیام پیشت .

به کجا خیره شدی مادر، اهان اون خانومرو میگی ،آره تازه آوردنش اینجا منم میشناسمش خانوم خوبی بودن ایشون .

خوب دیگه چه خبرا خودت خوب خوبی دیگه ، جان، آره ماهم خوبیم .

خوب دیگه من برم و بهت قول میدم زودتر بیام پیشت.

راستی سلام ما رو هم به بی بی فاطمه ، زینب ، معصومه ،و... برسون

آهان یه چیز دیگه من بعد از مدتها لباس نو خریدم واسه خودم تصمیم گرفتم سنگ تو رو هم عوض کنم اگه میشه به خوابم بیا بگو بهم دوست داری چجوری باشه 

پس تا بعد خدافظ سلام مارو هم به خدا برسون.




مااااااااااااااااااااااااااادر همراه با کلیپ

وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کردم.

 مثلاً آرزو می‌کردم برایم اسباب بازی بخرد؛ می‌گفت «می‌خرم به شرط اینکه بخوابی.» یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ می‌گفت «می‌برمت به شرط اینکه بخوابی.» یک شب پرسیدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم؟» گفت «می‌رسی به شرط اینکه بخوابی.» هر شب با خوشحالی می‌خوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند.

 دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید «هنوز هم شب‌ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر می‌کنی؟» گفتم «شب‌ها نمی‌خوابم.» گفت «مگر چه آرزویی داری؟» گفتم «تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.» گفت «سعی خودم را می‌کنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی.



چند کلیپ درمورد مادر باهم ببینیم//////