مجید پدیده

مجید پدیده

مجید پدیده
مجید پدیده

مجید پدیده

مجید پدیده

زن



زن ...خدای زمین

مرد ...بنده ای که به جای تحسین و عبادت او با خدای خویش رقابت می کند ...رقابتی که مغلوبه است و حریف قدر ، مهربان ، امن ، حریفی که حریف نیست ، یار است و همراه ، زاینده ی جسم است و عشق
زن ...نمود خداوند روی کره ی خاکی که بودنش را ، هویتش را ، عشقش را ، حقوق ش را باید از چنگ دزدان درآورد...دزدی که از او ارتزاق می کند زندگی را 
زن نیاز به هیچ چیز ندارد . همین که خودش باشد کافیست تا نوشته شود ...دیده شود
بگذار بنویسند لکاته ، فاحشه ، ضعیفه ، اثیری و جنس دوم
حقیقت هرگز دستخوش تغییر نخواهد بود
و مرد اگر هم لطفی کندو زن را ستایش و تحسین ، شک نکن که در پی امیال جسمانی خویش زیبایی زن را می ستاید و نه واقعیت او را ... کجا بندگان توانسته اند خدای خویش را بشناسند و قدر بدانند ؟
زن ...زن است .نیازی به هیچ کس و هیچ چیز برای اثبات خود ندارد.

حتی کوران و گنگ ها نیز انوار الهی او را می بینند ...


پ.ن.

منظور از خدا : صاحب آفرینش ...زاینده

منظور از ستایش و تحسین زن : ستایش و تحسین زنانگی زن بعنوان جنس دوم و زیباست که لذت را به مرد تفویض می کند.

منظور از نمود خداوند : هویت مادری زن است که جز لاینفک اوست ...روح وحشی او که در عین قدرت و صلابت و ایستادگی پر از انعطاف و مهر و هشیاریست.







دارم فکر میکنم امروز چی به 



عنوان پست بذارم!!!؟؟؟



دوستان کمکم کنید لطفا!!!





کلیپ

سلام

 همین طور که تا حالا از وبلاگ من دیدن کردین متوجه شدین که در این وبلاک از موضوع خاصی 

پیروی نکردم و همیشه سعی شده که از موضوعات متنوعی استفاده کنم تا همه 

بتونن از این وبلاگ و مطالبش استفاده کنن به همین خاطر امروز 

یکسری کلیپ آماده کردم تا ببینین و حالشو ببرین .

در ظمن خوشحال میشم اگه نکته نظری در

 مورد این وبلاگ دارید با من

 درمیان بذارین حتما با 

من در میان بذارین






                                                فقط دروازه بانی رو داشته باشین








سوتی خیلی فاحش و خنده دار مجری برنامه bbc







فیلم لحظات دیدنی و جذاب وحتی دردناک








یه کلیپ خنده دار ، سوتی باحال








پلیس یونان افغانها رو مجبور به کتک زدن همدیگه میکنن 

ببینین چقد بی شرفن







سوتی خفن در هنگام پخش برنامه زنده!!!



امیدوارم خوشتون اومده باشه



بچگی کجایی




کلاس سوم ابتدایی که بودم یه دوستی داشتم به اسم اسماعیل

من واون هردومون درسمون خوب بود وهمیشه با هم بودیم وهمیشه هم نمره هامون یکی میشد

یعنی اگه من بیست میشدم اون هم بیست میشد

تا اینکه یک روز اسماعیل  املا  نوزده گرفت ولی من بیست شدم

اون روز وقتی خانم معلممون (خانم شفیعی)  نمرشو خوند اسماعیل سرکلاس شروع به گریه کردن کرد

خب من بیست شده بودم  ولی به اسماعیل حسودیم شد  چون خانم معلم  اسماعیلو بغلش کردو ماچش کرد

گفت پسرم، عزیزم گریه نکن امتحان بعدی حتما بیست میشی ولی من که بیست بودم هرگز در آغوش خانم معلم نرفته بودم؟؟؟ وفقط یک آفرین گرفته بودم؟؟؟

حسابی حسودیم شد آخه خانم شفیعی همچین باهاش مهربون شده بود وبغلش کرده بود که من دلم می خواست جای اون باشم و من حسابی توو فکر اون آغوش گرم بودم ودلم میخواست یک جوری اون گرمی را احساس کنم.....

خب من تو امتحان بعدی از عمد یک سوال را غلط نوشتم تانوزده بشم

و اسماعیل بیست شد ومن نوزده

اون روز وقتی خانم شفیعی نمرمو گفت : مجید نوزده شدی؟؟  ازعمد شروع کردم به گریه کردن

و عین اسماعیل رفتار کردم (ازش تقلید کردم)

یعنی از عمد خودمو زدم به گریه تا برم تو آغوش خانم معلم

وای که چه لذتی داشت آغوش گرم و دوست داشتنی و پر از صداقتش و با اون همه مهربونیاش

باور کنین یک آغوش گرم وصحبتهای مهربون خانم شفیعی ارزش هزارتا صفرگرفتن را داشت

لذت پاکی وصداقت عشق آغوش آن روز تا الان هم که ٢٠سال از اون روزمیگذره هنوز گرمم میکنه وقلبم را روشن میکنه...

اخ که چه عشق پاک وساده ای داشتیم پیش ترها

مگه میشه دیگه اون روزا برگرده؟؟؟

بیخیال از همه دنیا وآدمهاش

البته من و اسماعیل دوسال بعد از هم برای همیشه جدا شدیم و خونه ما از اون محله بار کرد و رفتیم یه محله دیگه

ولی بعدها شنیدم اسماعیل توو دبیرستان ترک تحصیل کرده و... خلاصه عاقبت به خیر نشد

و من هنوز وقتی چهره اسماعیل و خانم معلم میاد توو ذهنم ؛ دیوونه میشم

انگاری خواب میشم ؛ افسون  میشم

انگار که روحم از قفسم جدا میشه و پر میگیره و میره یه جای دور که نمیدونم کجاست .....

الان هم دلم میخواد گریه کنم ولی فقط چشام میسوزه و قلبم یخ میشه





ساناز خانوم



آهنگ در خواستی ساناز خانوم از حامد پهلان







دانلود آهنگ شاد حامد پهلان – ساناز خانوم