مجید پدیده

مجید پدیده

مجید پدیده
مجید پدیده

مجید پدیده

مجید پدیده

پیوست


سلام به شما دوستان 


دوستانی که لطف میکنن به من


 شعر های درخواستی میدن 


تا بذارم تو وبلاگم یا شعر های 



خودشون رو میدن تا بذارم 


ممنونم از همه شما




دهلیز




دهلیز



قصه ی تلخی دارد جدایی ثانیه ها... 


شکستن بغض در پس باران... 


در پشت خلوت پاییز؛در دهلیزی که برگها آن را پوشانده 


و دختری که باد برگهای شعرش را ورق میزند 


لبهایش را بوسید و فرار کرد 


از آن پس 


باران که میبارد... 


پاییز که میشود... 


برگها که میریزند.... 


لبهایش ورم میکند از حجم بغض این درد ! 


در دهلیزی که برگهای پاییزی لباس تکراری تن عریان آن شده 


لبهایش را بوسید و فرار کرد 


واین غصه تکرار بی تفاوت روزهایش شده!!




(((صالحه)))







یادش بخیر کودکیها !؟!




گاهی بپای همین بازی های کودکانه گریه میکردیم!!!




یادش بخیر اون زمانها درد بازی شدن بادل رو        نمیفهمیدیم!!!!







این چه حکایتیه



تو سردی



ولی من دارم میسوزم




فازم سنگینه امروز

گاهی آنلاینم، بی هیچ دلیلی


نه کسی هست که حرف بزنیم نه چیزی هست


 که بنویسیم


گاهی تو دنیای حقیقی که کم میاریم میایم تو 


دنیای مجازی که شاید،شاااااید حضورت حس 


بشه


شاید یکی بفهمه که هستی


گاهی تنها جایی که میدونی هستی همین دنیای 


مجازیه


همیشه آنلاین بودن به این معنا نیست که 


سرت شلوغه و داری حرف میزنی


گاهی،گاهی،گاهی آنلاین ترینها تنهاترینها هستن


پس آنلاین بودن همیشگیم رو درک کن...



مجید پدیده